جدول جو
جدول جو

معنی پذیره شدن - جستجوی لغت در جدول جو

پذیره شدن
بپیشواز شدن باستقبال رفتن استقبال کردن، بجنگ شدن ببرابری و مقابله شدن، یا پذیره شدن سخنی را. پذیرفتن آن قبول کردن آن
فرهنگ لغت هوشیار
پذیره شدن
جلو رفتن، پیشواز کردن
پذیرفتن، قبول کردن
تصویری از پذیره شدن
تصویر پذیره شدن
فرهنگ فارسی عمید
پذیره شدن
((~. شُ دَ))
جلو رفتن، پیشواز رفتن، به مقابله رفتن
تصویری از پذیره شدن
تصویر پذیره شدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
پیشواز رفتن استقبال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
تقبل کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پذیرا شدن
تصویر پذیرا شدن
به پیشواز کسی رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پذیره آمدن
تصویر پذیره آمدن
باستقبال آمدن بپیشواز آمدن، بجنگ آمدن بمقابله آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پذیرفته شدن
تصویر پذیرفته شدن
مستجاب شدن درگیر شدن، قبول شدن تصویب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپیره شدن
تصویر چپیره شدن
آماده شدن و جمع آمدن مردم به جهت شغلی و کاری
فرهنگ لغت هوشیار
گذشتن عبور کردن: این ترکمانان که از خودشان برفتند دیگر روی زهره ندارند که از جیحون گذاره شوند. یا گذاره شدن تیر. گذشتن تیر از موضعی: بزد بر میان درخت سهی گذاره شد آن تیر شاهنشهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذاره شدن
تصویر گذاره شدن
((~. شُ دَ))
گذر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چیره شدن
تصویر چیره شدن
غلبه کردن، تسلط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیسه شدن
تصویر پیسه شدن
دو رنگ شدن ابلق گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیره شدن
تصویر خیره شدن
از روی حیرت و شگفتی به چیزی چشم دوختن، حیران و متحیر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیره شدن
تصویر طیره شدن
به خشم آمدن غضبناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیره شدن
تصویر طیره شدن
((~. شُ دَ))
خشمگین شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیر شدن
تصویر پیر شدن
کلان سال شدن کهن سال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
उम्र बढ़ना
دیکشنری فارسی به هندی